وکیل مدافع شیطان

تو بودی " من بودم " دنیا بود " همیشه فکر میکردم نبودت چقدر دلم را خواهد سوزاند " حال که نیستی دلم بجای مردن فقط مردن میخواهد " من خواهم ایستاد " در بدترین شرایط باختن " برای هرچه که تو بگویی " دفاع خواهم کرد " و به تمام  دلخوری هایم فریاد خواهم زد " حتی زمانی که وقت نداری جوابم را بدهی " من دیگر افسانه نیستم " دیگر دیوانه نیستم " دیگر عاشق نیستم " دیگر انسان هم نیستم " من وکیل هستم " و از شیطان برای تقصیر های به گردن انداخته ی تو دفاع خواهم کرد " من وکیل مدافع شیطان هستم . . .

پاورقی : وقتی رفتی تازه فهمیدم زندگی بی تو محاله ، حس گرم آغوش تو انگاری دیگه خیاله ... خیاله...

پاورقی : سکوت میکنم بگذار بگویند نفهمید

راه زندگی

شکسته ها برنده ترند " دنیایشان کوچک است " مانند قلبشان " خیلی ها نمیدانند " شکسته چیست " یا کیست " شکسته ها برنده ترند " در کنارشان احساس کسی را داری که دوست دارد پرستار باشد " یا نوازشش کند " اما از شکسته ها میترسی " دور میشوی " اما نمیدانی چقدر ... " میدانی یا شاید هم ندانی " شکسته ها باهم یک وجه مشترک دارند بدون استثنا " سیگار را تنها راه زندگی میدانند " ذره ذره " ارام ارام " بی صدا به مقصود نزدیک میشوند " دنیایی از این زیباتر دیده ایی ؟؟

پا ورقی : مردن تدریجی اگر زندگیست " طاقت فرسودگیم هیچ نیست

پاورقی : نفس هایم بوی اغاز را میدهد

پاورقی : لبخند میزنی و فکر مینی بازی را برده ای اما نمیدانی من با هرکسی رقابت نمیکنم!

بازی

پشت یک میز " فقط من و تو " تنها " دلم میخواهد بازی کنم " رولت روسی " بلدی دیگر نه؟؟؟؟ همان بازی که یک فشنگ در هفتیر میگذارند و به نوبت به شقیقه ماشه میکشند " راحت است نگران نباش " تو همیشه خوش شانس بودی " میدانی چیست ؟ بیا قوانین بازی را عوض کنیم " هر هفت فشنگ را بگذار " اول من ماشه میکشم . . . 

پاورقی : در بازی مردن کم از برای بازی مردن ندارد

پاورقی : چه بازی لذت بخشی است دقیقا مانند تو هر دو طرفت باخت است 

پاورقی : چیک........................ بــــــــــــنگ !!!!

کاش

ک ا ش " سه قطره از درون دریای کیبورد و دنیایی که در پشت ان پنهان است" زمانی که ان را مینویسی خودت نمیدانی چه معجزه ایی کرده ایی " شاید منظورم را نفهمی  " مشکلی نیس " خیلی ها مثل تو هستند " در حالی که هرروز کاش هایشان را انبار کرده اند برای روزهای غیر مبادا "میدانی اگر یکبار یک کاش در یک لحظه گفته باشی یک لحظه در یک روز در یک زمان قسمتی از زندگیت را تباه کرده ایی " بی انکه بدانی هر کاش چقدر گران بهاست " بشین " بشینو کاش های زندگیت را بشمار "

بشمار " با دقت " یادداشت شان کن " انگا خواهی دید چقدر . . . 

پاورقی : کاش . . . 

پاورقی : زندگیم میگذرد با کاش های تو و خودم و خودمان 

پاورقی : کاش و فقط کاش 

جمله

بیا نزدیکتر " درس امروزمان جمله سازیست " جمله هایی که هر روز مرورشان میکنی بی انکه بدانی خالقشان خودت هستی "خیلی راحت است " باور کن " لحضات زندگیت را به حراج گذاشته ایی " نمیدانی برای چه زندگی میکنی " مغزت ذوب میشود از فکر های بی خود " این همه از لحضاتت را به باد دادی " یک بار بشینو جمله بساز " ها چه شد ؟ میدانم وقت مرا نداری " وقتت چقدر برای خودت با ارزشو برای من بی ارزش است " خیالی نیس باز هم یاد نگیر " کلمات را میگویم  هر وقت ، وقت مفتت خالی شد " تنها یک جمله بساز " برایت خوب است " (پرتگاه ، خودت ، گرانش زمین . . . )

پاورقی : مهم نیس اینجا هیچکس وقت ندارد

پاورقی : چقدر ساده هستم من نه؟؟؟

پاورقی : ادبیات قوی میخواهد برای ساختن جمله ، خودت که بهتر میدانی

خواب

چند ساعتی از تاریکی میگذشت " قدم میزدم "شاید تنها" فکرت در سرم بود " چشمانم خسته بود "صدای ماشین ها چنگال بر اعصاب نداشته ام میزد" فکرم به فرداها بود که امروزم را فراموش کردم "به خود که می ایم بیشتر مسیر را طی کردم "برای چه کاری امده بودم ؟ هرچه به مغزم فشار می اورم کمتر یادم می اید " چند لحظه چشمانم را میبندم "دنیایم غرق سکوت میشود " وچند لحظه ی بعد از خواب بیدار میشوم "حیف تمامش رویا بود "چند دقیقه مسخ عقربه ها میشوم " و چند دقیقه ی بعد پا در همان مسیر میگذارم " بی انتها " سرد "دلگیر "چند قدم نرفته " پشیمان میشوم " بر میگردم خوابم زیباتر بود...

پاورقی : کاش میشد میشد میشد . . .

پاورقی : باز هم یادت رفت سشنبه دقت کنی

پاورقی :افسوس به دلم

ناجی

دلیلی نداری برای هیچ چیز " فکر میکنی تمام زندگیت در پیدا کردن یک دلیل میگذرد " بی انکه بفهمی تمام دلیلش خودت هستی "خودت " میفهمی !؟ " تمام چرا هایی که میگفتی " تمام افسوس ها " کاش هایی که گفتی تن هرکس را به لرزه در میاورد " دنبال هیچ نگرد نمیابی باور کن " بی هیچ هر جای شهر دلت خواست روی نیمکت بنشین " به خودت فکر کن " فقط فکر کن "انگاه میفهمی ناجی کسی نیست به غیر خودت ....

پاورقی : این روزها در شهر که قدم میزنم تازه میفهمم خیلی ها هستند که نمیشناسمشان!!

پاورقی : چقدر سخت است واقعا . . .

پاورقی :نفهمیدی؟ دوباره بخوان

تله ی کاغذی

نشستم " حتی پلک هم نمیزنم " سرد " سکوت " یک برش " چندین تا زدن روی کاغذ " مثلث های کوچک " برای خود درنا میسازم با کاغذ " کنارم روی نیمکت خسته " نشسته است ارام " بدون حرکت " حتی چشم هم ندارد " تا به دور دست ها خیره شود "میدانم ارزویش چیست " گنجشگ واقعی بودن تنها ارزوی درنای کاغذیست " نفس عمیق " درنا را رها میکنم " بی حرکت نشسته " کاش میشد پروازش را دید " دور میشوم " دورتر " نگاهی به پشت " درنای قشنگم تولد تکرار هایت مبارک . . .

پاورقی : کاغذ کاغذ کاغذ

پاورقی : یادم رفت ارزویم را روی کاغذ درنایم بنویسم

پاورقی : سپیدی کاغذ بیهوده نیس ، درنایت را بساز

بران

 

استارت میزنی " منتظر گرم شدن موتور هم نمیشوی حتی "دنده ی یک " بی رحمانه فشار می اوری " شتابت را همگان میبنند " برایت ماشا . .  میگویند " دنده ی دو " شتابت اهسته تر " از همه چیز عبور میکنی " از کنار کودکان " خیابان ها " دنده ی سه "شتابت کندتر میشود . . " اطرافت را نمیبینی " سخت به جلو نگاه میکنی " فقط به فکر جلو افتادن از دیگرانی " حتی چراغ قرمز ها را یکی پس از دیگری رد میکنی " دنده ی چهار " سرعت سنج بیشتر مسیرش را طی کرده " نگاهی به پشت سرت می اندازی . . . "دیگر چیزی نمانده " در حالی که به مقصد فکر میکنی " دنده ی پنجم را . . .  " یاد همه چیز می افتی " پدرت " مادرت " عشقت " چراغ های رد کرده " سبقت های بیجا " انحراف به هر طرف " تبریک " به مقصد رسیدی . . . 

پاورقی : زندگی را میشود در پشت فرمان خلاصه کرد 

پاورقی : همان جای همیشگی بودم همه ی مسیر برگشت رو با دنده یک برگشتم زندگی چقدررر . . . 

پاورقی : بعضی ها حالمو دارن بهم میزنن

ازاد-ازادتر-ازادترین

 

اینجا همه در بندند " روزگارشان به اسارت میگذرد " زندان های بعضی ها درب طلا دارد " بعضی دیگر سقفش فقط مانده به سجده برسد " میدانی ازاد بودن سخت است " دربند بودن سخت تر "اینجا هستند که خود را اشرف مخلوقات میدانند حتی اشرف اشرف مخلوقات " اهای اسمان نشین ها با شمام " شمایی که اخر ایمان اورندگان هستید "شمایی که تقوا را قلاده کرده همه را پاچه گیری میکنید " به زمین بیاید " اینجا ازادی ارزان تر است " من . . . شاید ازادترین نباشم " یا حتی ازادتر " اما قطعا ازادم . . . 

پاورقی : من به راننده تاکسی های ولیعصر که فریاد میزنند ( ازادی 500 تومن) ایمان دارم 

پاورقی : ازاد باش مثل من مثل خیلیا 

پاورقی : من هنوزم یک افسانه ام. . .