بوسه بر شب

بوسه بر شب

بوسه بر شب

بوسه بر شب

مردی در اتش



صداهای ضخیم " حوصله را از سرم میپراند " رو به صفر ثانیه ها میروم" دنیایم ابری شده " حال اخرین هفته است و من در اخرین سشنبه . . . " روحی در من نمانده تا در اتش پیاده کنم " اتش از من بهتر میداند خاکستر چیزی برای سوختن ندارد " همان بس که نشستم پای حنجره ی شادمهر و من تنها کسی هستم که از همه بهتر میداند دنیا کوچکتر از ان است که گم شده ایی را در ان یافته باشی ، بیخیال " مهم نیس این لعنتی را از دوشاخه میکشم کسی چه میداند امروز برق نداریم اصلا . . .



پاورقی : چارشنبه سوری و عید بعد از ان به شما . . . باد " خنده ام میگیرد سال های از دست رفته را بهم مبارک میگویند 

پاورقی : چه زیبا خود را در اتش میبینم

پاورقی : همرنگ جماعت بودن سخت است نه؟؟


پاورقی : 94 مبارک

زمانی برای کشتن

ساعت ها همچو باد در گذرند . . .

زمانی که برای پیروزی میجنگیدم " باختنم در چند قدمی من بود " و من چه اسوده از گذر زمان برای خود فردایی بهتر اندیشیدم " در افکار خودم غرق میشوم " دنیای من کوچک است اندازه ی تعداد ارقام ساعت دیواری "  به وسعت کتاب شازده کوچولو " به کوچکی چند تکه کاغذ "بی نفس برای پایان ایستاده ام " اگر نمیخواهی درک کنی خیالی نیس " همه تظاهر به دانستن میکنند " و چه عمیق بود جمله ی اینیشتین در واپسین روزهای زندگی اش : من بعد از این همه زندگانی دانستم که هیچ نمیدانم . . . 

زندگیت را با تمام نداستگی بگذران مهم نیس بگذار بگویند نفهمید همین که خود به خودت ایمان داری کافیست 



پاورقی : یک حبه قند با چای پررنگ میشود دنیای برای خودش گاهی

پاورقی : کلمات برایم حکم نفس را دارند

پاورقی : قسم به شب زیباتر از تو باز هم خودت هستی