-
تب سرد
پنجشنبه 7 آذر 1392 02:12
نظرات: 1 میدونی دوس دارم اینبار احمق باشم " الکی الکی فک کنم زیاد خوشحالم و اصلا طعنه ها و حرفای اطرافیانم برام مهم نباشه تو مسیر پیاده رو قدم بزنم" بی هدف برم تا خستگی پاهامو احساس کنم " برم رو نیمکت داغونو خسته ی پارک لم بدم مچاله بشم زیر پوست خاطرات " تو هوای سرد به ادمک ها نگاه کنم که تنها...
-
بال های بی پر . . .
پنجشنبه 7 آذر 1392 02:09
به من نگاه کن زندگی با توام چه فکر کردی؟ جوری طراحی شدی که هیچ چیز دوامت را ندارد.حتی وقتی کبکت خروس میخواند یا حتی زمانی که احساس میکنی تنها ادم باقی مانده هستی یا مثل شخصیت ویل اسمیت در فیلم "من یک افسانه ام" که با یک عالمه دردو رنج زندگی را میگذرانی در حالی که تمام درد هایت را در کوله پشتی ات پنهان میکنی...
-
شروع
پنجشنبه 7 آذر 1392 02:07
وقتی افکارم در میان اندوه هایم قرنطینه میشود.خاطراتم به جوش می اید در ورای این روزها بر میگردم به گذشته هایی که هرگز نداشتم کاش میشد با یه مته بزرگ یه حفره گنده وسط مغزم بکارم تا همه ادم بدها با حرفهای بدتر از نیش مارشون بیرون بریزه . دوس دارم تمام نقشه های زندگیمو روی کاغذ بکشم اینقدر بکشم تا خوابم ببره و وقتی بیدار...