ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره میشوی " یا حتی انها را میشماری " غذایت را سرد میخوری " ناهار ها را نصفه شب " صبحانه را شام " همه میخوابند و تو تازه صورتت را میشویی " لباسهایت دیگر به تو نمی ایند همه را قیچی میزنی "ساعتها به یک اهنگ تکراری گوش میدهی و هیچوقت اهنگ را حفظ نمیشوی " شبها علامت سوال های فکرت را میشماری تا خوابت ببرد " میدانی تنهایی از تو ادمی میسازد که دیگر ادم نیست "روزهایم اینگونه وشب هایم اصلا نمیگذرد . . .
پاورقی : کاش خواب زمستانی برای انسان هم رعایت میشد!
پاورقی : یا حتی میشد مرد !
پاورقی : حرفهایم را نمیفهمی نخوان ، بدرقه بلد نیستم راه خروج را بلدی